آرمان و رادمان الماس های زندگیم

  الوعده وفا   فرت فرت عکسارو آپلود کردم. چون اخرای فصل گرما بود دیگه سو استفاده کردیم و همه جا رفتیم از شهربازی کوروش و باغ وحش ارم بگییییر تا مهمونیه خونه نسیم و تولد آریا و خونه فرزانه و بازی با پارمیس و گشت زنی برای محرم. هوا دو سه روزه بدجور سرد شده و واسه همینه لباسهای آرمان انقدر تناقض داره. دیگه دونه دونه عنوان نذارم دیگه. فداااتون ستاره بچینید بوس بوس                               ...

سلام علیک صفحه وبلاگم بد افزار داره نمیدونم چرا اصلا چرا همچین مشکلی بوجود اومده خودم در حیرتم الان دارم برای عالم باقالی مطلب ارسال میکنم!! محرم اومده و فکر میکنم شب ششم محرم باشیم کوچولو تو این ماه کلی کلمه یاد گرفته و در عرض دو سه روز پیشرفته نا بهنگامی داشته و کلمات رو دیگه تو موقعیت مناسب استفاده میکنه س(sa).....سلام مسی .... مرسی دس در.....دستت درد نکنه دای....دایی ببی(babi)..........بله چند کیلویی آرمان؟.......سیزدهههه یه دو سه یاااایی.....یا علی با.....آب!!! نه اه اه با حالت اییییش پیپی...پی پی!! دد به به دس....دست ماس.....ماست بابا ماما داااا........داغ آخخخخخ....در هنگام درد شش بب...

صفحه وبلاگم به مشکل جدی   خورده   من نمیتونم مطلبی که   میفرستم رو ببینم   نمیدونم چرا ارور میده    لطفا تو قسمت نظرات اگر میتونید    راهنماییم کنید ...